“گِل گرفتن در” یا به گِل نشستن؟
به گزارش بهشهر بیدار،خبر و فیلم به سرعت پخش شد: احمد نجفی (بازیگر سالهای دور فیلمهای کیمیایی و تهیه کننده نزدیک به دولت احمدی نژاد) در اعتراض به شورای صنفی نمایش در مقابل درب شماره ۲ خانه سینما حاضر شد و در حرکتی نمادین درب این مرکز که شورای صنفی نمایش در آن مستقر است […]
به گزارش بهشهر بیدار،خبر و فیلم به سرعت پخش شد: احمد نجفی (بازیگر سالهای دور فیلمهای کیمیایی و تهیه کننده نزدیک به دولت احمدی نژاد) در اعتراض به شورای صنفی نمایش در مقابل درب شماره ۲ خانه سینما حاضر شد و در حرکتی نمادین درب این مرکز که شورای صنفی نمایش در آن مستقر است را با گِل پوشاند.
در عکس العمل به این اقدام “احمد نجفی” اهالی سینما به سرعت واکنش نشان دادند:
غلامرضا موسوی(تهیه کننده): رفیق عزیزمان ظاهرا مثل مرشدش دچار مشکل فراموشی شده است. حضرتش در یک روز در بهترین سینمای پایتخت طی ۶ سانس فقط دو بلیط فروخته یعنی ۵ سانس حتی یک نفر تماشاچی نداشته، رفیق کجایت را گل بگیرند؟
نادر مقدس(کارگردان و بازرس کانون کارگردانان): دری که احمد نجفی گل گرفته همیشه بسته است، یکی نبود به احمد نجفی بگه داداش داری اشتباه میزنی.
مجید توکلی (کارگردان فیلم متولد ۶۵) در واکنش به اقدام احمد نجفی در استوری اینستاگرام خود چهار عکس قرار داد که در آنها احمد نجفی با احمدی نژاد، مشایی، رویانیان و سعید مرتضوی در حال حرف زدن است و تیتر این عکسها را نوشت: محصول دوران.
محمد تاجیک(خبرنگار سینمایی) در کانالش نوشت: آقای نجفی اگر مثلا مهرجویی و بیضایی و تقوایی تا درمیشیان و امیر یوسفی حق چنین کارهایی داشتند یعنی گل گرفتن، آن وقت ایران گلستان می شد ولی فقط شما و همفکرانتان حق چنین کارهایی دارید اگر مثلا امیر یوسفی وکاهانی و درمیشیان ، چنین کارهایی می کردند به جرم اقدام علیه امنیت ملی و تشویق افکار عمومی و اخلال در نظم، به سرعت دستگیر می شدند و پدرشان را در می آوردند !
سید رضا صائمی (منتقد سینما) در اینستاگرام: روزهای ذلت و خاری آنهایی فرا رسیده که دیروز در دامن آلوده قدرت، همراه و همدست مردی بودند که دروغ مطلق بود… فریب مطلق بود!… گِل گرفتن در البته مسدود کردن آنست نه گِل مالی! … فیلم شما نمی فروشد و هیچ ربطی به شورای صنفی نمایش با هم نقدهایی که بر آن وارد است ندارد… رمز فروش در درون فیلم است، در قابلیت های آن، به زور نمی توان آن را بفروش کرد … درست مثل خودتان که به زور نمی توانید محبوب باشید… احمدی نژاد درونتان را گِل بگیرید.
عکاس خبرگزاری “تسنیم” با احمد نجفی همراه بود و عکسهای این در گِل گرفتن را به ثبت رساندند و منتشر کردند.
در بسیاری از گروههای تلگرامی سینمایی میان موافقان و مخالفان این “اقدام” بحث داغ بود، اما از همه واضح تر اینست که سینمای کشور دچار تنش شده و هر کس گوشه ای از این قالی پرنده را گرفته و به سمت خود می کشد، در این کشاکش هم از هیچ اقدامی دریغ نمی کنند. آیا در دیگر مسائل هم این رفتار آشنا را نمی بینیم؟
فارغ از هر جناح بندی سیاسی و پیش کشیدن مسائل گذشته “احمد نجفی”، این حرکت فقط یک اعتراض صنفی نیست بلکه نشان از یک بحران اجتماعی دارد، که باید به آن توجه کرد. بحران نداشتن سیستم، قانون و چارچوبی که در آن کسی اجازه استفادههای خاص نداشته باشد و یا کسی احساس نکند که حقش را خوردهاند و همگان در برابر آن احساسی یکسان داشته باشند. صد البته خنثی بودن مدیران سینمایی و اتخاذ تصمیمات گنگ و نامشخص هم خود مزید بر علت است.
در این زمانه باید شفاف بود و برخورد شفاف داشت، والا هر شخصی با یک موبایل قدرتی دارد که در کسری از زمان جامعه کشور را درگیر خودش کند. اثر اون شخص و اقدامش زیاد مهم نیست تاثیری که می گذارد و اتفاقاتی را که رقم می زند، مهمتر است.
از اقدام احمد نجفی عبور کنیم و قضیه مهمتری را مد نظر قرار دهیم، در جامعه اکنون اقدامات افراد ضربهای چندان محکمی به پیکر جامعه نمیزنند بلکه موجی که از عکس العمل به این اقدامات شکل می گیرد نگران کننده است، هر کسی هر کاری می کند در جامعه ما -عمدتا مجازی- مجالی برای حمله به طرف مقابل فراهم می شود از این گِل بازی گرفته تا مصاحبه یک بازیگر، شکایت به خدا بردن کارگردان، تصادف فوتبالیست، شدت بادهای سوئیس و … بعضی اقشار چنان آتشی به پا می کنند که تا مدتی مدید دود آن آتش، چشم همه را می سوزاند.
یک فیلم هندی معمولی (رابطه پسر فقیر و دختر پولدار یا بالعکس)، امیدی به مخاطب جوان هندی می دهد: شاید هر کسی یک پسر یا دختر پولدار در زندگیش ظاهر شود و او را خوشبخت کند.
تاثیر این فیلم هندی معمولی در آن جامعه بسیار بیشتر و اثر گذارتر از یک فیلم تارکوفسکی یا گدار است که در بالای قله های آثار هنری قرار دارند. بنابراین اینجا و در این ظرف “تاثیر هنری” مهمتر می شود تا خود اثر هنری.
در کشور ما هم تاثیر این اتفاقات دارد بیشتر می شود از خود اتفاق، چون انگار همه باک بنزینی پر دارند که منتظر یک جرقه است تا مشتعل شود، این اتفاقات حکم آن جرقهها را دارند.
باید دریابیم که با اتفاقات اینچنینی جامعه را به سرعت راست و چپی نکنیم و یا به هر دلیل آن اتفاق را چماق نکنیم تا بر فرق سر طرف مقابلش بکوبیم، برای رسیدن به این مهم باید قانون داشت، باید سیستم داشت، ساز و کار داشت، از تجربیات دیگر کشورها بهره برد و با منطق، انصاف و عدالت، بر حق بودن و نا حق بودن طرف را نشان داد. در غیر اینصورت این گل مالی ساده نشان از به گل نشستن دارد.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید