بهشهر بیدار

برای جستجو تایپ کرده و Enter را بزنید

  • صفحه نخست
  • اخبار بهشهر
  • گزارش و گفتگو
  • یادداشت
  • فیلم
  • عکس
  • تماس با ما
  • صفحه نخست
  • اخبار بهشهر
  • گزارش و گفتگو
  • یادداشت
  • فیلم
  • عکس
  • تماس با ما

چرا از حضور بانوان برای دیدن بازی تیم ملی ایران خوشحال نشدیم؟

به گزارش بهشهر بیدار،نزدیک به ۴۸ ساعت از حضور قانونی بانوی ایرانی در خانه بسکتبال استادیوم آزادی می گذرد و عکس‌العمل رسانه‌ای منفعل در برابر این اتفاق عجیب است. نه از ری‌توییت‌های موفقیت خبری هست نه از کمپین‌های تشکر و نه اصلا از خوشحالی کسانی که خودشان به استادیوم رفته اند . تیم‌ملی بسکتبال ایران […]

اسفند 8, 1396 | 4 دقیقه خواندن
چاپ خبر

به گزارش بهشهر بیدار،نزدیک به ۴۸ ساعت از حضور قانونی بانوی ایرانی در خانه بسکتبال استادیوم آزادی می گذرد و عکس‌العمل رسانه‌ای منفعل در برابر این اتفاق عجیب است. نه از ری‌توییت‌های موفقیت خبری هست نه از کمپین‌های تشکر و نه اصلا از خوشحالی کسانی که خودشان به استادیوم رفته اند .

تیم‌ملی بسکتبال ایران در جریان مسابقات جام ملت های آسیا با عراق بازی کرد دیداری که در آن به دعوت فدراسیون بسکتبال بانوان اجازه داشتند به استادیوم وارد شوند و این دعوت بدون گزینش هم انجام شد. یعنی حق ورود به استادیوم به تمام بانوان ایرانی حداقل در یک ورزش بازگردانده شده است.

بازتاب رسانه ای این اتفاق اما برخلاف آن چیزی است که انتظار می رفت.یعنی وقتی که موضوعی مثل عدم حضور بانوان در ورزشگاه‌ها مورد توجه شدید قرار می گیرد راهیابی‌شان هم باید خبر مهم رسانه‌ای باشد اما ظاهرا نیست. از رسانه که حرف می‌زنیم منظور دیگر فقط سایت وخبرگزاری‌ها نیستند که این روزها شبکه های اجتماعی نقش مهمی در انتشار و دیدن شدن خبر بازی‌می کنند. اما نه در رسانه‌های رسمی خبرچشم‌گیری در این مورد منتشر شده و نه در رسانه های غیر رسمی به اندازه انتظار بحث و تحلیلی در این مورد هست.

جالب است تاکید کنیم که در مورد خبری حرف می زنیم که تا همین چند وقت پیش ممنوعیت‌هایش در ورزش فوتبال همه رسانه‌ها را اشغال کرده بود. کمتر از یک ماه قبل، چند دختر ایرانی در ورزشگاه‌های مختلف با تغییر چهره و ریش گذاشتن ، خطوط قرمز و ممنوعیت‌ها را رد کردند و خودشان را به استادیوم رساندند.اقدامی که ثانیه‌هایی پس از بازی پایان بازی در سطحی میلیونی پخش شد و عکس‌هایشان را می‌شد از روی خبرگزاری و رسانه‌ها پیدا کرد و تا مدتها هم در موردشان صحبت شد.

البته که انتقاد به ممنوعیت ورود بانوان به استادیوم زیاد است و عده زیادی هستند از جمله نویسنده که اعتقاد دارند حقوق زنان برای استفاده از امکانات داخل کشورباید با مردان برابر باشد وآنها باید بتوانند یک بازی فوتبال/والیبال/بسکتبال را مثل آقایان از نزدیک ببینند.وقتی حامیان حضور بانوان در استادیوم ها زیاد باشند قاعدتا عکس دختران خط قرمز رد کرده هم در گستره وسیعی منتشر می شود . دلیلش هم کاملا واضح است ؛ اعتراض به مسوولان بابت نادیده گرفتن حقوق شهروندی بانوان.

موج سنگین انتقاد که برای بازپس گیری حقوق شهروندی به پا می‌خیزد را باید به فال نیک گرفت اما سوال اینجاست که صاحبان موج امروز کجا هستند؟ حالا که دختران ایرانی قانونا اجازه پیدا کرده اند به استادیومی برای دیدن بسکتبال بروند منتقدان وضع موجود گذشته چه کار باید بکنند . اصلا در چنین شرایطی وظیفه رسانه‌ای چیست؟ یعنی رفتار فدراسیون بسکتبال و وزارت ورزش جای تشکر ندارد؟ اصلا فدراسیون و وزارت هیچ رسیدن دختران ایران به حق‌شان جای نشر میلیونی ندارد. جای ذوق کردن ندارد؟

رسانه‌های رسمی و غیر رسمی اما یک هزارم توجه به ماجرا را نسبت به روزهای انتقادشان نداشته اند. چند سایت عکس هایش را گذاشته اند و ایسنا گزارش تصویری بازی را. حالا شاید در میان نام بردن از رسانه‌های منتشر کننده، اسم رسانه ای هم جا بیفتد اما حقیقت این است که خبراول رسانه‌ای ایران رسیدن دختران ایران به حقوق شهروندی‌شان نیست و این نشان می‌دهد یک جا کمیت ماجرا می‌لنگد.

شاید هزار و یک دلیل برای این مدل رفتار وجود داشته باشد. شاید یکی در فلان رسانه رسمی بگوید سکوت کرده‌اند تا در سکوت حقوق به خانوم ها درهمه ورزش‌ها برگردد یا یکی یک توجیه دیگری داشته باشد اما این توجیه‌ها پاسخگوی شبکه های مجازی نیست.

امروز اگر و تنها اگر یکی از آن بانوان هموطن عزیز ما به خاطر مشکل و ایراد پوشش اجازه حضور در استادیوم را پیدا نمی کرد آن وقت اخبارش را می شد از همه جا در تیراژ میلیونی پی‌گیری کرد. اما حالا که حق به حقدار رسیده غرزنندگان و منتقدان و پیگران حقوق شهروندی سکوت اختیار کرده اند.

این وضعیت واقعا عجیب است. شاید بشود چرایی اش را در مد شدن غرغر در جامعه پیدا کرد. شاید بشود هزار و یک دلیل دیگر برایش تراشید که چطور شده که مردم از این خبر خوشحال کننده اینقدر خوشحال نمی شوند و ذوق نمی کنند. اما نمی شود از این مدل نگاه تعجب نکرد. در این پمپاژ خبرهای بد که یک عالمه مسوول و غیرمسوول در آن نقش دارند وقتی یک اتفاق خوبی رخ می‌دهد انتظار می رود همان مقدار هم برایش ذوق کنیم. انتظار امیدوار بودن انتظارعجیبی نیست. اما ندیدن خبرهای امیدوار کننده عجیب است.

چند وقت پیش بود که با برخی دوستان در مورد شادی ملی حرف می زدیم. اینکه آخرین شادی ملی‌مان را به خاطر نمی آوریم. چیزی که همه را خوشحال کرده باشد. آخرین چیزی که یادمان آمد صعود به جام جهانی بود که آن هم به خاطر زودهنگام بودن به جشن ملی تبدیل نشد. همان موقع هم فهمیدیم که ما در ایران برای خوشحالی ملی هر ۶ ماه یک جام جهانی نیاز داریم. اما شاید بد نباشد متر و معیارها را تغییر دهیم و بعضی وقت‌ها برای چیزهای کوچک‌تر و برای حق شهروندی‌مان هم خوشحال شویم.

در روزهایی که این همه خبر ریز و درشت اعصابمان را آزار می دهدو جانمان را می‌کاهد باید برای روح مان هم که شده بابت خبرهای خوب کوچک تر هم به هم تبریک بگوییم. خبر را منتشر کنیم و به یکدیگر امیدبدهیم. هرچه نباشد آدمیزاد به امید زنده است

هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری بهشهر بیدار می باشد

behshahrbidar.ir