۳ خبر ویژه دوشنبه ۱۳ دی ماه
واقعیت مذاکرات را تحریف میکنند تا تحقیر آمریکا را بپوشانند در حالی که آمریکا پشت در مذاکرات مانده و برای بازگشت بدون هزینه به برجام التماس میکند، رسانههای زنجیرهای غربگرا میکوشند با ترفندهای گوناگون، وضعیت تحقیرآمیز آمریکا را بپوشانند. این رسانهها طی چهار پنج ماه اخیر که دولت جدید روی کار آمده، به انحای […]
واقعیت مذاکرات را تحریف میکنند تا تحقیر آمریکا را بپوشانند
در حالی که آمریکا پشت در مذاکرات مانده و برای بازگشت بدون هزینه به برجام التماس میکند، رسانههای زنجیرهای غربگرا میکوشند با ترفندهای گوناگون، وضعیت تحقیرآمیز آمریکا را بپوشانند.
این رسانهها طی چهار پنج ماه اخیر که دولت جدید روی کار آمده، به انحای مختلف سعی کردهاند ضمن هوچیگری و شانتاژ و تحریف مسائل، عصا زیر بغل آمریکا بگذارند. آنها زمانی به آقای امیرعبداللهیان حمله کردند و مدعی شدند او مثل ظریف زبان انگلیسی نمیداند. سپس به آقای علی باقری حملهور شدند و به نیابت از باجگیرهای آمریکایی و اروپایی نوشتند دولت ایران چرا کسی را متولی مذاکره کرده که به روند تدوین و اجرای (نادرست) برجام اعتراض داشته است؟(!) مدعی شدند انتخاب باقری معاونت وزارت خارجه و ریاست تیم مذاکرهکننده، آمریکا و تروئیکای اروپایی را ناراحت میکند!
رسانههای اجارهای در ادامه، بهجای اینکه از تیم بایدن طلبکار شوند و بپرسند چرا دولت دموکراتها نیز به همان روش باجگیرانه دولت ترامپ در زمینه فشار حداکثری عمل میکند و به تعهدات دولت اسبق آمریکا برنمیگردد، دولت و وزارت خارجه ایران را سرزنش کردند که چرا مشغول مطالعه و اصلاح روند نافرجام مذاکرات در دولت روحانی است؟!
اما اخیرا انتشار یک عکس از دیدار اولیانوف نماینده روسیه در وین و رابرت مالی(نماینده ویژه آمریکا در امور ایران) هم بهانهای شد تا رسانههای اجارهای غربگرا، عملیات روانی دیگری را تدارک کنند. این رسانهها میگویند چرا مستقیم با آمریکا مذاکره نمیکنیم و به دلال دومی اجازه معامله میدهیم؟ یا به استناد متنی منتشر شده از اولیانوف در فارینپالیسی که رد و تصحیح شد، مدعی شدهاند ایران از مواضع خود عقبنشینی کرده و روسیه و چین، جای ایران تصمیم میگیرند و…
این تقلای رسانهای در حالی است که اولا در همین ایام اخیر، رابرت مالی تصریح کرد «ما حاضر به پذیرش توافقی بدتر از برجام نیستیم، زیرا ایران برنامه هستهای خود را توسعه داده است». کجای این سخن از عقبنشینی ایران حکایت میکند؟ برعکس، به افزایش فشار ایران اشاره میکند.
ثانیاً همان گونه که تروئیکای اروپایی یا نماینده آمریکا ملاقات و مذاکره میکنند، نمایندگان روسیه و چین هم میتوانند مذاکرات مشابهی داشته باشند، اما عجیب است که رسانههای مذکور، از هماهنگی تروئیکای اروپایی و آمریکایی برای فشار بیشتر به ایران هیجانزده میشوند، اما دیدار نماینده روسیه با طرف آمریکایی را بهانه عقدهگشایی قرار میدهند.
ثالثاً ایران دو سال قبل از برجام به اندازه کافی با مقامات آمریکایی مذاکره کرده و حاصل آن، کلاهی است که طرف آمریکایی بر سر دولت وقت ایران گذاشته و توانسته، به مدت دو سال هم دولت وقت ایران را – با وجود خروج خود از توافق- وادار به ادامه انجام تعهدات کند! آمریکا اکنون عضو برجام نیست و اگر هم به بازگشت تمایل نشان میدهد، نه برای لغو تحریمها، بلکه برای دسترسی به مکانیسم ماشه برجام است که با غفلت تیم مذاکره کننده سابق، در برجام گنجانده شده است.
در مقابل ایران به روشی اعلام کرده شرط بازگشت آمریکا به برجام، لغو همه تحریمها به نحوی است که کشورمان بتواند بدون مزاحمت تجارت کند، صادرات داشته باشد و به درآمدها دسترسی پیدا کند. ایران همچنین تضمین آمریکا برای عدم تکرار عهدشکنی قبلی را مطالبه میکند.
در این مسیر، طبیعتاً نه روسیه و چین و نه تروئیکای اروپایی، و نه هیچ دولت دیگری نمیتوانند از ایران توقع داشته باشند که بدون برآورده شدن مطالبات مشروعش، اجازه بازگشت آمریکا به برجام را بدهد.
حقانیت حقوقی ایران در کنار احیای مؤلفههای اقتدار و بازدارندگی، واقعیت روشنی است که تمام محافل غربی به آن اذعان دارند؛ اتفاقی که موجب شده آمریکا در موقعیت تحقیرشدگی و بدهکاری قرار بگیرد؛ و همین برای پادوهای غرب، گران تمام شده است.
این نکته هم گفتنی است که پس از جدیتر شدن توافقات ۲۵ ساله و ۲۰ ساله با چین و روسیه، تحرکات طیف غربگرا به نیابت از آمریکا و غرب شدت یافته است. بخشی از این فضاسازیها نیز به خاطر سفر مهمی است که رئيسجمهور تا چند هفته دیگر به دعوت همتای روسی، به مسکو انجام میدهد.
این رسانهها طی چهار پنج ماه اخیر که دولت جدید روی کار آمده، به انحای مختلف سعی کردهاند ضمن هوچیگری و شانتاژ و تحریف مسائل، عصا زیر بغل آمریکا بگذارند. آنها زمانی به آقای امیرعبداللهیان حمله کردند و مدعی شدند او مثل ظریف زبان انگلیسی نمیداند. سپس به آقای علی باقری حملهور شدند و به نیابت از باجگیرهای آمریکایی و اروپایی نوشتند دولت ایران چرا کسی را متولی مذاکره کرده که به روند تدوین و اجرای (نادرست) برجام اعتراض داشته است؟(!) مدعی شدند انتخاب باقری معاونت وزارت خارجه و ریاست تیم مذاکرهکننده، آمریکا و تروئیکای اروپایی را ناراحت میکند!
رسانههای اجارهای در ادامه، بهجای اینکه از تیم بایدن طلبکار شوند و بپرسند چرا دولت دموکراتها نیز به همان روش باجگیرانه دولت ترامپ در زمینه فشار حداکثری عمل میکند و به تعهدات دولت اسبق آمریکا برنمیگردد، دولت و وزارت خارجه ایران را سرزنش کردند که چرا مشغول مطالعه و اصلاح روند نافرجام مذاکرات در دولت روحانی است؟!
اما اخیرا انتشار یک عکس از دیدار اولیانوف نماینده روسیه در وین و رابرت مالی(نماینده ویژه آمریکا در امور ایران) هم بهانهای شد تا رسانههای اجارهای غربگرا، عملیات روانی دیگری را تدارک کنند. این رسانهها میگویند چرا مستقیم با آمریکا مذاکره نمیکنیم و به دلال دومی اجازه معامله میدهیم؟ یا به استناد متنی منتشر شده از اولیانوف در فارینپالیسی که رد و تصحیح شد، مدعی شدهاند ایران از مواضع خود عقبنشینی کرده و روسیه و چین، جای ایران تصمیم میگیرند و…
این تقلای رسانهای در حالی است که اولا در همین ایام اخیر، رابرت مالی تصریح کرد «ما حاضر به پذیرش توافقی بدتر از برجام نیستیم، زیرا ایران برنامه هستهای خود را توسعه داده است». کجای این سخن از عقبنشینی ایران حکایت میکند؟ برعکس، به افزایش فشار ایران اشاره میکند.
ثانیاً همان گونه که تروئیکای اروپایی یا نماینده آمریکا ملاقات و مذاکره میکنند، نمایندگان روسیه و چین هم میتوانند مذاکرات مشابهی داشته باشند، اما عجیب است که رسانههای مذکور، از هماهنگی تروئیکای اروپایی و آمریکایی برای فشار بیشتر به ایران هیجانزده میشوند، اما دیدار نماینده روسیه با طرف آمریکایی را بهانه عقدهگشایی قرار میدهند.
ثالثاً ایران دو سال قبل از برجام به اندازه کافی با مقامات آمریکایی مذاکره کرده و حاصل آن، کلاهی است که طرف آمریکایی بر سر دولت وقت ایران گذاشته و توانسته، به مدت دو سال هم دولت وقت ایران را – با وجود خروج خود از توافق- وادار به ادامه انجام تعهدات کند! آمریکا اکنون عضو برجام نیست و اگر هم به بازگشت تمایل نشان میدهد، نه برای لغو تحریمها، بلکه برای دسترسی به مکانیسم ماشه برجام است که با غفلت تیم مذاکره کننده سابق، در برجام گنجانده شده است.
در مقابل ایران به روشی اعلام کرده شرط بازگشت آمریکا به برجام، لغو همه تحریمها به نحوی است که کشورمان بتواند بدون مزاحمت تجارت کند، صادرات داشته باشد و به درآمدها دسترسی پیدا کند. ایران همچنین تضمین آمریکا برای عدم تکرار عهدشکنی قبلی را مطالبه میکند.
در این مسیر، طبیعتاً نه روسیه و چین و نه تروئیکای اروپایی، و نه هیچ دولت دیگری نمیتوانند از ایران توقع داشته باشند که بدون برآورده شدن مطالبات مشروعش، اجازه بازگشت آمریکا به برجام را بدهد.
حقانیت حقوقی ایران در کنار احیای مؤلفههای اقتدار و بازدارندگی، واقعیت روشنی است که تمام محافل غربی به آن اذعان دارند؛ اتفاقی که موجب شده آمریکا در موقعیت تحقیرشدگی و بدهکاری قرار بگیرد؛ و همین برای پادوهای غرب، گران تمام شده است.
این نکته هم گفتنی است که پس از جدیتر شدن توافقات ۲۵ ساله و ۲۰ ساله با چین و روسیه، تحرکات طیف غربگرا به نیابت از آمریکا و غرب شدت یافته است. بخشی از این فضاسازیها نیز به خاطر سفر مهمی است که رئيسجمهور تا چند هفته دیگر به دعوت همتای روسی، به مسکو انجام میدهد.
سهم بیتدبیریهای شما در ماجرا چه بود؟!
رئیسدولت مدعی تدبیر و معاون اول وی، در دومین سالگرد شهادت شهید قاسم سلیمانی به تمجید از آن سردار بزرگ پرداختند.
آقای روحانی در پیامی نوشته است: «سالگرد شهادت سردار سلیمانی، هماندوه از دست دادن فرماندهی شجاع و فداکار را زنده میکند و هم فرصتی برای تأمل و درسآموزی برای همه ما فراهم میآورد.
حاج قاسم سلیمانی سردار بزرگ اسلام، از ثمرات ناب انقلاب اسلامی و از پرورش یافتگان مکتب تربیتی امام و رهبری بود. من از همان آغاز او را فرماندهی شجاع و عمل گرا یافتم که به خوبی محاسبه میکرد، استراتژی را به دقت ترسیم مینمود و شجاعانه عمل میکرد. سالها در مسائل داخلی، منطقهای و جهانی با یکدیگر گفتوگو کرده بودیم؛ هر دو نظرات و تحلیلهای یکدیگر را میشناختیم و علیرغم برخی تفاوتها، روابط ما همواره توأم با احترام و محبت عمیق دوطرفه بود. او به لشکریانش در عمل میآموخت که چگونه فرمانروای نفس خود و فرمانبر پروردگار خود باشند… تروریسم داعشی برای ایران یک تهدید امنیتی بود و حاج قاسم با درکی عمیق و راهبردی، اولویت اول امنیت کشور، و دفاع از امنیت منطقه و ارزشهای اسلامی و شیعی را نه فقط شکست میدانی داعش، بلکه بیآینده کردن آن میدانست… آنچه برای ترامپ غیرقابل تحمل بود تحرک منطقهای و تعامل جهانی ایران اسلامی بود. او از سوئی «ترور شهید سلیمانی» را فرمان داد و از سوی دیگر «ترور برجام» را کلید زد تا با تحریک ایران به خروج از برجام، یک ایران هراسی گسترده جهانی را سازماندهی کند. شهادت سلیمانی، وحدت ملی در مقابل متجاوزان را به نمایش گذاشت. بزرگداشت راه او هم باید در مسیر حراست از وحدت و انسجام ملی باشد. سلیمانی سرباز ایران و خادم ملت ایران بود. هیچ جریانی نمیتواند او را در انحصار خود بگیرد و او را ابزار صف کشیهای جناحی و سازمانی کند.»
همچنین در حالی که اینستاگرام، پیامهای مربوط به شهید سلیمانی را حذف میکند، اسحاق جهانگیری در اینستاگرام نوشت: «سالگرد شهادت «سرباز-وطن» قاسم سلیمانی عزیز فرا رسید. همیشه با قاسم احساس برادری داشتم و به حق همه جا برایم مانند برادر، همدلی و همزبانی داشت؛ در خانه، در کار و در سیاست. قاسم فرزند فقر بود و برآمده از خصایل نیکو و مردمی اش. شجاع بود و فهیم. صادق بود و صریح. فروتن بود و دوراندیش. گشوده ذهن بود و گشادهرو. راسخ در دین بود و دغدغهمند اقتدار ایران. مردم را با تمام وجود دوست داشت و در این دوستی کمتر گروهی را بیرون از دایره ارزشهایش میگذاشت. سردار دلها بود و «سرمشق خوبیها». برای آموختن از مشی و مشق قاسم، آموزهها زیاد است. این داشتهها را با تبلیغات نادرست از دسترس جامعه جوان دور نکنیم».
آقای روحانی در پیام خود در حالی از ترور برجام توسط ترامپ سخن گفته که فدریکا موگرینی مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا، یک هفته پس از خروج آمریکا از برجام و زمانی که روحانی به گفتن «شر یک مزاحم از سر برجام کم شد» بسنده کرده بود، در کنفرانس اتحادیه اروپا فاش کرد: «من از روحانی ضمانت گرفتم که حتی در صورت خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریمها علیه ایران، به برجام پایبند بماند»! به عبارت دیگر، بانی و مشوق زیرپا گذاشتن برجام، خود آقای روحانی بود.
یادآور میشود سردار سلیمانی مهر ماه ۹۵ با انتقاد از کسانی که دشمن را دوست جا میزنند، گفته بود «در خط مقدم جنگ با دشمن نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند او دشمن نیست، دوست است.خوارج محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی در مقابل دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و سرد کردن، در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است.»
او همچنین ۹ اسفند ۹۷، مسئولان را از سادهاندیشی درباره برجام برحذر داشته و با اعتراض نسبت به زمزمههایی مبنی بر برجام دو و سه گفته بود: «برای دشمن، این برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر میکرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر میرسد، اما آدم عجولی که آمده، اصرار دارد به سرعت برسد و تصورش این بود که میرسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام ۲ در منطقه، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذ بالله ما رفتیم و در برجام ۲ شرکت کردیم، به همین تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به اینجا منتهی نخواهد شد و برجام سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است.»
این نکته هم گفتنی است که آقای علی مطهری نائب رئیسوقت مجلس پس از ترور شهید سلیمانی که دو ماه پس از فتنه بنزینی اتفاق افتاد، در توئیتی نوشت «حوادث آبان ۹۸ که بیشتر ناشی از بیتدبیری دولت بود، این خیال را در سر تندروهای آمریکا پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، جرئت این کار را به خود نمیدادند. البته با تشییع پرشکوه پیکر آن عزیز، واقعیت را دریافتند.»
آقای روحانی در پیامی نوشته است: «سالگرد شهادت سردار سلیمانی، هماندوه از دست دادن فرماندهی شجاع و فداکار را زنده میکند و هم فرصتی برای تأمل و درسآموزی برای همه ما فراهم میآورد.
حاج قاسم سلیمانی سردار بزرگ اسلام، از ثمرات ناب انقلاب اسلامی و از پرورش یافتگان مکتب تربیتی امام و رهبری بود. من از همان آغاز او را فرماندهی شجاع و عمل گرا یافتم که به خوبی محاسبه میکرد، استراتژی را به دقت ترسیم مینمود و شجاعانه عمل میکرد. سالها در مسائل داخلی، منطقهای و جهانی با یکدیگر گفتوگو کرده بودیم؛ هر دو نظرات و تحلیلهای یکدیگر را میشناختیم و علیرغم برخی تفاوتها، روابط ما همواره توأم با احترام و محبت عمیق دوطرفه بود. او به لشکریانش در عمل میآموخت که چگونه فرمانروای نفس خود و فرمانبر پروردگار خود باشند… تروریسم داعشی برای ایران یک تهدید امنیتی بود و حاج قاسم با درکی عمیق و راهبردی، اولویت اول امنیت کشور، و دفاع از امنیت منطقه و ارزشهای اسلامی و شیعی را نه فقط شکست میدانی داعش، بلکه بیآینده کردن آن میدانست… آنچه برای ترامپ غیرقابل تحمل بود تحرک منطقهای و تعامل جهانی ایران اسلامی بود. او از سوئی «ترور شهید سلیمانی» را فرمان داد و از سوی دیگر «ترور برجام» را کلید زد تا با تحریک ایران به خروج از برجام، یک ایران هراسی گسترده جهانی را سازماندهی کند. شهادت سلیمانی، وحدت ملی در مقابل متجاوزان را به نمایش گذاشت. بزرگداشت راه او هم باید در مسیر حراست از وحدت و انسجام ملی باشد. سلیمانی سرباز ایران و خادم ملت ایران بود. هیچ جریانی نمیتواند او را در انحصار خود بگیرد و او را ابزار صف کشیهای جناحی و سازمانی کند.»
همچنین در حالی که اینستاگرام، پیامهای مربوط به شهید سلیمانی را حذف میکند، اسحاق جهانگیری در اینستاگرام نوشت: «سالگرد شهادت «سرباز-وطن» قاسم سلیمانی عزیز فرا رسید. همیشه با قاسم احساس برادری داشتم و به حق همه جا برایم مانند برادر، همدلی و همزبانی داشت؛ در خانه، در کار و در سیاست. قاسم فرزند فقر بود و برآمده از خصایل نیکو و مردمی اش. شجاع بود و فهیم. صادق بود و صریح. فروتن بود و دوراندیش. گشوده ذهن بود و گشادهرو. راسخ در دین بود و دغدغهمند اقتدار ایران. مردم را با تمام وجود دوست داشت و در این دوستی کمتر گروهی را بیرون از دایره ارزشهایش میگذاشت. سردار دلها بود و «سرمشق خوبیها». برای آموختن از مشی و مشق قاسم، آموزهها زیاد است. این داشتهها را با تبلیغات نادرست از دسترس جامعه جوان دور نکنیم».
آقای روحانی در پیام خود در حالی از ترور برجام توسط ترامپ سخن گفته که فدریکا موگرینی مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا، یک هفته پس از خروج آمریکا از برجام و زمانی که روحانی به گفتن «شر یک مزاحم از سر برجام کم شد» بسنده کرده بود، در کنفرانس اتحادیه اروپا فاش کرد: «من از روحانی ضمانت گرفتم که حتی در صورت خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریمها علیه ایران، به برجام پایبند بماند»! به عبارت دیگر، بانی و مشوق زیرپا گذاشتن برجام، خود آقای روحانی بود.
یادآور میشود سردار سلیمانی مهر ماه ۹۵ با انتقاد از کسانی که دشمن را دوست جا میزنند، گفته بود «در خط مقدم جنگ با دشمن نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند او دشمن نیست، دوست است.خوارج محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی در مقابل دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و سرد کردن، در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است.»
او همچنین ۹ اسفند ۹۷، مسئولان را از سادهاندیشی درباره برجام برحذر داشته و با اعتراض نسبت به زمزمههایی مبنی بر برجام دو و سه گفته بود: «برای دشمن، این برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر میکرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر میرسد، اما آدم عجولی که آمده، اصرار دارد به سرعت برسد و تصورش این بود که میرسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام ۲ در منطقه، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذ بالله ما رفتیم و در برجام ۲ شرکت کردیم، به همین تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به اینجا منتهی نخواهد شد و برجام سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است.»
این نکته هم گفتنی است که آقای علی مطهری نائب رئیسوقت مجلس پس از ترور شهید سلیمانی که دو ماه پس از فتنه بنزینی اتفاق افتاد، در توئیتی نوشت «حوادث آبان ۹۸ که بیشتر ناشی از بیتدبیری دولت بود، این خیال را در سر تندروهای آمریکا پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، جرئت این کار را به خود نمیدادند. البته با تشییع پرشکوه پیکر آن عزیز، واقعیت را دریافتند.»
برجام مرد اما ما آمریکاپرستان که نمردهایم
یک دیپلمات سابق وابسته به طیف مدعیان اصلاحات میگوید باید به برجام نه به چشم یک «پروژه»، بلکه یک «روند» نگاه کرد و سراغ مذاکرات فرابرجامی با آمریکا رفت!
سایت دیپلماسی ایران وابسته به صادق خرازی، در مقالهای به قلم «صادق ملکی» مینویسد: «عرصه سیاست، عرصه تدبیر است. در این عرصه عدالت و حق و باطل جایی ندارند.
برد – برد در روابط بینالملل نه بر اساس حق برابر، بلکه بر اساس ظرفیت است. در عرصه سیاست و هر آنچه در صحنه آن شکل می گیرد تنها قدرت و منافع حاصل از آن عامل تعیین کننده است.
ما به عنوان ایران باید این نکته را فهم و به درک راهبردی تبدیل کنیم که در عرصه سیاست و در نظام بینالملل متکی بر قدرت، یک با یک مساوی نیست. بازنده کشوری است که این واقعیت حاصل از قدرت و ثروت را درک نکرده باشد.
بیش از یک قرن است که حکمرانی در ایران از درک معادله قدرت در جهان عاجز بوده و نتایج تلخ آن، قراردادهای گلستان، ترکمنچای، جام زهر و برجام بوده است.
لذا به مذاکرات دولت سیزدهم در خصوص برجام امید بستن، بدون درک معادله قدرت و الزامات ناشی از آن سرابی بیش نخواهد بود. مگر آنکه برجام آغازی برای تغییر و درک واقعیتهای حاکم بر نظام بینالملل باشد.
با خروج آمریکا از برجام، برجام مرد و امروز نیز بدون آمریکا برجام معنا نخواهد داشت. آنانی که تا دیروز به برجام می تاختند، امروز ثابت کردند که نه با برجام، بلکه با بازیگران داخلی برجام مشکل داشتند. داستان برجام، داستان تلخ تاریخ معاصر ایران و رنجی است که مردم آن کشیده و میکشند. سرنوشتی که حاصل آن شکست ها و تحقیرهای تلخی بوده که کامها را تا ابد تلخ کرده و میکند.
به برجام و احیای آن امید بستن بدون درک این نکته که برجام باید نقطه آغاز حل و فصل اختلافات ایران و آمریکا باشد حاصلی جز شکست نخواهد داشت. نگاه تنفسی و ابزاری به احیای برجام، افتادن در گرداب بازیهای تکراری و پیچیده سیاسی است و دیری نخواهد پائید که تحریمها به بهانهها و در قالبهای دیگر تکرار و حتی خروج دوباره از آن امری بسیار محتمل خواهد بود.
تنها راه خروج از بنبست سیاسی و اقتصادی ایران مذاکرات فرا برجامی میان تهران و واشنگتن است که مسئله هستهای جزئی از مذاکرات موضوعات متعدد آن باشد. برجام اگر پروژه باشد شکست آن حتمی است و اگر تبدیل به روند شود می توان بدان امید بست. باید توجه داشت تا روابط ایران و آمریکا عادی نشود رسیدن به توافق در برجام، نقش چندانی در ایجاد تحولات بنیادی در شرایط داخلی و روابط خارجی ما ایجاد نخواهد کرد.
ما به عنوان ایران از نظر تاریخی از یک تنهایی استراتژیک رنج میبریم که این تنهائی با تعارضات جهانی، منطقهای و شرایط سخت داخلی که داریم امروز بسیار تشدید شده به شکلی که کیان کشور را با خطر مواجه کرده است. نباید آدرس اشتباه داد. ورود به منطقه و تعامل با جهان با توجه به قدرت و ظرفیت تاثیرگذاری آمریکا بر معادلات تنها با بهبود روابط با آمریکا امکان پذیر است.»
از نویسنده این تحلیل پر از غلط باید پرسید ۱- مگر درباره توافق برجام هم ادعا نمیکردید که توافق «برد – برد» است، اما معلوم شد که یک کلاهبرداری تمام عیار (به کمک تحریف کنندگان و بزککنندگان داخلی است؟ اصلاً چگونه میتوان واگذاری بخشی از حقوق و منابع قدرت و پیشرفت خود را توافق برد- برد گذاشت؟! ۲- اگر به بیان شما برجام، چیزی شبیه ترکمانچای است، چرا زمان انعقاد آن مدعی بودند سه گل به آمریکا زده و دو گل خوردهاید و این، فتحالفتوح و بزرگترین پیروزی قرن است؟! به این معنا آیا نباید به جای تجویز نسخه تازه، پاسخگوی خسارتهای اقتصادی و امنیتی و سیاسی و فنی چند لایهای باشید که با برجام به کشور و ملت تحمیل کردید؟ فراتر از آن، وقتی کسانی با بیتدبیری، موجب قبولاندن چک بیمحل دشمن به عنوان پیروزی، به ملت خود شدهاند، صلاحیت ندارند که پیشنهاد معاملهای بزرگتر برای واگذاری امتیازات بیشتر در ازای وعدههای جدید را بدهند؟
۳- برجام مرد، جملهای نارسا نیست. برجام خود به خود نمرد، بلکه به قتل رسید. و قاتل آن هم کسی جز آمریکا نیست. شما در حالی پیشنهاد میکنید پروژه خسارتبار برجام تبدیل به رویه و روند با آمریکا شود، که اذعان دارید قاتل آن هم طرفی جز همین آمریکا نبوده است. برجام در حالی از پا درآمد که مورد تأیید قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل هم بود.
۴- مذاکره امروز تیم مذاکره کننده نه ارزش انتخاب و تمایل دولت جدید، بلکه برای درآوردن سنگی است که با ندانمکاری در چاه ویل انداخته و کشور را گرفتار کردهاید. در حقیقت امتیازات نقد را شما ظرف کمتر از ۲ ماه پرداختهاید و ۶ سال است که مردم منتظرند وعدههای شما درباره برجام جامه عمل بپوشد.
۵- وقتی آمریکا و غرب به شهادت «قرارداد الجزایر، توافق بوش پدر با دولت هاشمی برای آزادی گروگانهای آمریکا در لبنان و لغو برخی تحریمها، همکاری دولت خاتمی با آمریکا در اشغال افغانستان و قرار گرفتن در محور شرارت، توافقات هستهای سعدآباد و پاریس و بروکسل، و سرانجام برجام»، ثابت کردهاند هیچ عهد و پیمانی را نمیشناسند و به سادگی، زیر تعهدات خود میزنند، چرا باید یک ایرانی نسخه مذاکره جدید و اعتمادافزونتر و واگذاری امتیازات بیشتر مثلاً در حوزه دفاعی، نظامی یا اقتدار منطقهای را درست همانگونه که آمریکاییها میخواهند، بپیچد؟ چنین پیشنهاددهندگانی چه تفاوتی با مستخدمان رسانهای و سیاسی و دیپلماتیک آمریکا دارند؟!
۶- دولت جدید در همین ۳ ماه چگونه توانست بدون مذاکره و توافق با آمریکا و با وجود تداوم تحریمهای گسترده، صادرات نفتی و غیرنفتی را افزایش دهد، بخشی از منابع ارزی بلوکه شده را به کشور برگرداند، ۱۵۰ میلیون دز واکسن وارد کشور کند و… در مقابل چرا در دولت قبل با وجود اعتمادسازی یکطرفه (از سال ۹۲ و ماقبل برجام۷ تا سال ۹۹)، کشور را حتی در حوزههای غذا و دارو هم گرفتار تحریم کرد؟! آیا عبرتآموز نیست؟!
سایت دیپلماسی ایران وابسته به صادق خرازی، در مقالهای به قلم «صادق ملکی» مینویسد: «عرصه سیاست، عرصه تدبیر است. در این عرصه عدالت و حق و باطل جایی ندارند.
برد – برد در روابط بینالملل نه بر اساس حق برابر، بلکه بر اساس ظرفیت است. در عرصه سیاست و هر آنچه در صحنه آن شکل می گیرد تنها قدرت و منافع حاصل از آن عامل تعیین کننده است.
ما به عنوان ایران باید این نکته را فهم و به درک راهبردی تبدیل کنیم که در عرصه سیاست و در نظام بینالملل متکی بر قدرت، یک با یک مساوی نیست. بازنده کشوری است که این واقعیت حاصل از قدرت و ثروت را درک نکرده باشد.
بیش از یک قرن است که حکمرانی در ایران از درک معادله قدرت در جهان عاجز بوده و نتایج تلخ آن، قراردادهای گلستان، ترکمنچای، جام زهر و برجام بوده است.
لذا به مذاکرات دولت سیزدهم در خصوص برجام امید بستن، بدون درک معادله قدرت و الزامات ناشی از آن سرابی بیش نخواهد بود. مگر آنکه برجام آغازی برای تغییر و درک واقعیتهای حاکم بر نظام بینالملل باشد.
با خروج آمریکا از برجام، برجام مرد و امروز نیز بدون آمریکا برجام معنا نخواهد داشت. آنانی که تا دیروز به برجام می تاختند، امروز ثابت کردند که نه با برجام، بلکه با بازیگران داخلی برجام مشکل داشتند. داستان برجام، داستان تلخ تاریخ معاصر ایران و رنجی است که مردم آن کشیده و میکشند. سرنوشتی که حاصل آن شکست ها و تحقیرهای تلخی بوده که کامها را تا ابد تلخ کرده و میکند.
به برجام و احیای آن امید بستن بدون درک این نکته که برجام باید نقطه آغاز حل و فصل اختلافات ایران و آمریکا باشد حاصلی جز شکست نخواهد داشت. نگاه تنفسی و ابزاری به احیای برجام، افتادن در گرداب بازیهای تکراری و پیچیده سیاسی است و دیری نخواهد پائید که تحریمها به بهانهها و در قالبهای دیگر تکرار و حتی خروج دوباره از آن امری بسیار محتمل خواهد بود.
تنها راه خروج از بنبست سیاسی و اقتصادی ایران مذاکرات فرا برجامی میان تهران و واشنگتن است که مسئله هستهای جزئی از مذاکرات موضوعات متعدد آن باشد. برجام اگر پروژه باشد شکست آن حتمی است و اگر تبدیل به روند شود می توان بدان امید بست. باید توجه داشت تا روابط ایران و آمریکا عادی نشود رسیدن به توافق در برجام، نقش چندانی در ایجاد تحولات بنیادی در شرایط داخلی و روابط خارجی ما ایجاد نخواهد کرد.
ما به عنوان ایران از نظر تاریخی از یک تنهایی استراتژیک رنج میبریم که این تنهائی با تعارضات جهانی، منطقهای و شرایط سخت داخلی که داریم امروز بسیار تشدید شده به شکلی که کیان کشور را با خطر مواجه کرده است. نباید آدرس اشتباه داد. ورود به منطقه و تعامل با جهان با توجه به قدرت و ظرفیت تاثیرگذاری آمریکا بر معادلات تنها با بهبود روابط با آمریکا امکان پذیر است.»
از نویسنده این تحلیل پر از غلط باید پرسید ۱- مگر درباره توافق برجام هم ادعا نمیکردید که توافق «برد – برد» است، اما معلوم شد که یک کلاهبرداری تمام عیار (به کمک تحریف کنندگان و بزککنندگان داخلی است؟ اصلاً چگونه میتوان واگذاری بخشی از حقوق و منابع قدرت و پیشرفت خود را توافق برد- برد گذاشت؟! ۲- اگر به بیان شما برجام، چیزی شبیه ترکمانچای است، چرا زمان انعقاد آن مدعی بودند سه گل به آمریکا زده و دو گل خوردهاید و این، فتحالفتوح و بزرگترین پیروزی قرن است؟! به این معنا آیا نباید به جای تجویز نسخه تازه، پاسخگوی خسارتهای اقتصادی و امنیتی و سیاسی و فنی چند لایهای باشید که با برجام به کشور و ملت تحمیل کردید؟ فراتر از آن، وقتی کسانی با بیتدبیری، موجب قبولاندن چک بیمحل دشمن به عنوان پیروزی، به ملت خود شدهاند، صلاحیت ندارند که پیشنهاد معاملهای بزرگتر برای واگذاری امتیازات بیشتر در ازای وعدههای جدید را بدهند؟
۳- برجام مرد، جملهای نارسا نیست. برجام خود به خود نمرد، بلکه به قتل رسید. و قاتل آن هم کسی جز آمریکا نیست. شما در حالی پیشنهاد میکنید پروژه خسارتبار برجام تبدیل به رویه و روند با آمریکا شود، که اذعان دارید قاتل آن هم طرفی جز همین آمریکا نبوده است. برجام در حالی از پا درآمد که مورد تأیید قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل هم بود.
۴- مذاکره امروز تیم مذاکره کننده نه ارزش انتخاب و تمایل دولت جدید، بلکه برای درآوردن سنگی است که با ندانمکاری در چاه ویل انداخته و کشور را گرفتار کردهاید. در حقیقت امتیازات نقد را شما ظرف کمتر از ۲ ماه پرداختهاید و ۶ سال است که مردم منتظرند وعدههای شما درباره برجام جامه عمل بپوشد.
۵- وقتی آمریکا و غرب به شهادت «قرارداد الجزایر، توافق بوش پدر با دولت هاشمی برای آزادی گروگانهای آمریکا در لبنان و لغو برخی تحریمها، همکاری دولت خاتمی با آمریکا در اشغال افغانستان و قرار گرفتن در محور شرارت، توافقات هستهای سعدآباد و پاریس و بروکسل، و سرانجام برجام»، ثابت کردهاند هیچ عهد و پیمانی را نمیشناسند و به سادگی، زیر تعهدات خود میزنند، چرا باید یک ایرانی نسخه مذاکره جدید و اعتمادافزونتر و واگذاری امتیازات بیشتر مثلاً در حوزه دفاعی، نظامی یا اقتدار منطقهای را درست همانگونه که آمریکاییها میخواهند، بپیچد؟ چنین پیشنهاددهندگانی چه تفاوتی با مستخدمان رسانهای و سیاسی و دیپلماتیک آمریکا دارند؟!
۶- دولت جدید در همین ۳ ماه چگونه توانست بدون مذاکره و توافق با آمریکا و با وجود تداوم تحریمهای گسترده، صادرات نفتی و غیرنفتی را افزایش دهد، بخشی از منابع ارزی بلوکه شده را به کشور برگرداند، ۱۵۰ میلیون دز واکسن وارد کشور کند و… در مقابل چرا در دولت قبل با وجود اعتمادسازی یکطرفه (از سال ۹۲ و ماقبل برجام۷ تا سال ۹۹)، کشور را حتی در حوزههای غذا و دارو هم گرفتار تحریم کرد؟! آیا عبرتآموز نیست؟!
منبع خبر : سایت بلاغ مازندران
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید